+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون دوشنبه دوم آذر ۱۳۹۴ |
متن مجریگری بسیج
زنجیر مُعنبر تو دام دل ماست عنبر ز نسیم تو غلام دل ماست
در عشق تو چون خطبه بـه نام دل ماست گویی کـه همـه جهان ، دانلود قاری گری کردی بـه کام دل ماست
به نام آن خالقی کـه شعله ی عشق را درون فانوس شینـه ی پر صلابت بسیجی روشن نمود.
بسیجیـان ، عاشقان ، سرافرازان ، استواران
سلام راسخ و مقاوم ما را پذیرا باشید.
سلامـی همراه با عشق و بیکرانگی عشق کـه در حضور گرم و پر تلاش و کوشش شما جاری و ساری هست ; نثارتان باد.
ادامـه مطلب
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون پنجشنبه دهم بهمن ۱۳۹۲ |
م الله الرحمن الرحیم .
والفجر. دانلود قاری گری کردی ولیـال عشر. دانلود قاری گری کردی والشفع والوتر. والیل اذایسر.
به نام آن که نام و یـادش مظهر امـید و لطف و احسان هست .
سلام بر شـهیدان و امام شـهیدان و درود بر فجر آفرینانی کـه نـهال دهه فجر همواره بـه همت والایشان یـادگار و ماندگار مانده است.
و سلام بر شما رهروان راستین فجرآفرینان درون این جشن پیروزی ایرانیـان
آرزو دارم چو بهمن مظهرامـید باشم
صبح روشن درون پس شب باشم و جاوید باشم
سلام .
سلام بـه شما مـهربانان و دوستان همـیشـه جاودان
خاطرات روزهای بهمن و لحظه های ناب پیروزی، بر شما عاشقان ایران مبارک باد.
ادامـه مطلب
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون یکشنبه نوزدهم آبان ۱۳۹۲ |
متن پيشنـهادي يك:
سِرّ محرم را عاشقان و محبان حسین (ع) مـی دانند آنانکه بـه همراه کاروان حسینی از مکه بـه کربلا سفر کرده اند همچون علی اکبر ، فرزند جوان حسین (ع) کـه در مسیر راه بـه همـه ی جوانان پیـام داد :
آنگاه کـه در راه حق باشیم ، ما را از مرگ باکی نیست " وحسین (ع) این چنین اعلام کرد :
" انی لا اری الموت الا السعاده ولا الحیـاه مع الظالمـین الا کبریـا " = " مرگ را جز سعاد ت نمـی بینم وزندگی با ستمکاران را جزخواری نمـی دانم ".
ادامـه مطلب
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون دوشنبه بیست و پنجم شـهریور ۱۳۹۲ |
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون دوشنبه چهارم شـهریور ۱۳۹۲ |
شـهیدان از مـی توحید مستند / شـهیدان سرخوش از جام الستند
نمردند و نمـی مـیرند هرگز / شـهیدان زنده ی جاوید هستند . . .
هفته دفاع مقدس گرامـی باد
بدی کردیم، خوبی یـادمان رفت / ز دلهاروبی یـادمان رفت
به ویلای شمالی خو گرفتیم / شـهیدان جنوبی یـادمان رفت . . .
شادی روح شـهدا صلوات
گل اشکم شبی وا مـیشد ای کاش / همـه دردم مداوا مـیشد ای کاش
به هر قسمتی دادی خدایـا / شـهادت قسمت ما مـیشد ای کاش . . .
خوشا آنان کـه با عزت ز گیتی / بساط خویش برچیدند و رفتند
ز کالاهای این آشفته بازار / شـهادت را پسندیدند و رفتند . . .
برگرفته از وبلاگ ایثار و شـهادت بـه آدرس http://d-moghadas.blogfa.com/post-45.aspx
ادامـه مطلب
برچسبها: شعر و پیـامک دفاع مقدس
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون دوشنبه هفدهم تیر ۱۳۹۲ |
به نام برازنده نام ها / کز آغاز ها داند انجام ها
خداوند عرش و خداوند فرش / گراینده ی هر دو گیتی بـه عرش
فروزنده عقل و جان و سخن / برازنده ی این جهان کهن
سلام بر 13 آبان، سلام بر دانش آموز ، سلام بر دانشجو و سلام بر سر سلسله بیداردلان ، امام عاشقان ، خمـینی کبیر و درود بر رهبر فرزانـه ام و
ادای احترام بـه ساحت مقدس رسول گرامـی اسلام (ص) و عرض تبریک بـه مناسبت هفته بسيج دانش آموزى و گرامـیداشت یـاد و خاطره شـهید محمد حسین فهمـیده و شـهدای دانش آموز و یوم الله 13 آبان
اینجانب فریبا علومـی یزدی عرض خیر مقدم دارم خدمت شما آموزگاران / دانش اموزان / معلمان/ خانواده های معزز شـهدا بـه خصوص شـهدای دانش اموز این استان/ شـهر/ مدرسه کـه مجلس ما مزین بـه نام آنـهاست
این مراسم بـه مناسبت روز دانش آموز و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی و با عنوان ( یـادواره .......... شجاعت.............) ، با دعوت از خانواده معظم شـهدا و دانش آموزان گرامـی و مسئولان محترم انجام مـی پذیرد .
برنامـه ما شامل ذکر خاطره ای از خانواده شـهید ، قرائت وصیت نامـه از شـهدای دانش آموز خواهد بود و در ادامـه شاهد هنر نمایی گروه هنری / سرود مدرسه ........................... خواهیم بود.
ضمن تشکر از قاری محترم آقای/خانم ........................ کـه مجلس ما را با قرائت دلنشین قران مزین نمودند از رییس بزرگوار مدرسه آقای / خانم ...................... دعوت مـی گردد که تا برای ایراد سخنرانی بـه جایگاه تشریف فرما شوند. با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد..
از سخنان ارزشمند ................................ تشکر و قدردانی مـی شود .
"نوجوانى دوره اى هست که براى رقم زدن آينده هر فرد نقش حساس و تعيين کننده اى دارد وانى کـه به اين رشد معنوى، علمى و فکرى و کارآيى و قوت جسمى برسند، آينده درخشانى را براى خود تضمين خواهند کرد. بنابراين پرداختن بـه کار تعليم و تربيت اين قشر از جامعه و بالاخص مسئله بسيج کـه يک امر همـه جانبه مادى و معنوى محسوب مى شود حائز اهميت بسيار هست و جوانان و نوجوانان ما درون لباس بسيج از ارزش ها و شخصيت و جوهره وجودى خويش مردانـه دفاع مى کنند ".
آنچه شنیدید از فرمایشات مقام معظم رهبرى بود کـه در تجلیل از شـهید محمد حسین فهمـیده و طى ديدارى کـه با اعضاى ستاد يادواره هاى شـهيد فهميده درون سال گذشته داشتند، ایراد فرمودند.
امـید هست با بهره گیری از رهنمود های ارزشمند ایشان بتوانیم پاسدار ارزشـهای انقلاب و رهرو راه دانش آموزان شـهید باشیم.
افتخار دعوت دارم از خانواده شـهید .................................... که تا خاطره ای از دانش آموز شـهید ....................... را ایراد فرمایند. بر مـه سید بطحا صلوات
مـیان برنامـه دوم: دانلود قاری گری کردی دكلمـه - درون این قسمت بـه روز شمار تاریخ مـی رسیم.
سیزدهم آبان ،
سیزدهم آبان، تو را خوب مـی شناسم . تاریخ مـیهنم درون این روز تلا لویی خدایی دارد.
روزی کـه سرزمـینم ، مردمانم ، جوانانم از پیر مرید خود جدا افتادند ،
و دگر روز دانش آموزان وطنم صف بـه صف ، با اراده ای آهنین ، نماز عشق را بـه جماعت اقتدا د ؛
روزگاری دیگر چنین روزی دانشجویـانم ، بـه پیروی از پیر خمـین، دیوارهای بلند و پوشالی استکبار را فرو ریختند و زیبنده ترین درفش شجاعت را برافراشتند.
روزی کـه سرزمـینم ، مردمانم ، جوانانم از پیر مرید خود جدا افتادند ،دیدی کـه ایرانیـان از پای ننشستند و با رهبر خود که تا پای جان عهد جانانـه بستند .
دیدی کـه سالیـان دراز فراق آخر شد ، دیدی کـه پیر فرزانـه ام مرا درون اغوش کشید و اکنون تو ای جهان، باز مـی بینی؛
رفته از جهان ،اگر چه آن روح خدا لیکن علم مـهرش ، بر پاست هنوز
و که تا تاریخ مـی نگارد ؛ چنین خواهد نگاشت : روح الله به منظور همـیشـه درون دلهای آزادیخواه جهان جاودانـه خواهد بود.
این یکی را بشنو !!! همكلاسي شـهيدم !
اگر چه برگ برگ کتابت نقش بر زمـین شد ؛ بوی باروت دژخیمان درون فضاي دانشگاه پیچید ؛ گلهای بهاری بـه خزان پاییز رسيد ، اکنون خوب نظاره کن همکلاسی شـهیدم ؛
من از تبار دانایی، امـید و زندگی ؛ بنگر ، بنگر ؛ چگونـه گلستان اندیشـه های دانش اموزان وطن بـه بار نشسته است.
آری، تاریخ چنین خواهد نگاشت :
در این روز وحدت کلمـه و تکیـه بر قدرت ایمان و قدرت رهبری دینی جلوه گر شد.
چنین روز پرشکوه و ماندگار، روزيست کـه جوانان همـیشـه غیور ایران و دانشجویـان خط امام با عمل انقلابی خویش، بـه جهانیـان فهماندند کـه مـی توان با توکل بـه خدا و تکیـه بر اقتدار دین و ایمان، درون برابر اهریمن ایستاد.
اکنون نگاهم کن:
من دانش آموزم .
ادامـه مطلب
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون چهارشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۲ |
برگرفته از کتاب فتح خون، اثر سید شـهیدان اهل قلم؛ شـهید مرتضی آوینی
فصل سوم : مناظره عقل و عشق
راوی
آماده باشید كه وقت رفتن است...
عقل مـی گوید بمان و عشق مـی گوید برو... و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده هست تا وجود انسان درون حیرت مـیان عقل و عشق معنا شود. درون روز هشتم ذی الحجه، یوم الترویـه، امام حسین آگاه شد كه عمرو بن سعید بن عاص با سپاهی انبوه بـه مكه وارد شده هست تا او را مخفیـانـه دستگیر كنند و به شام برند و اگرنـه... حرمت حرم امن را با خون او بشكنند. آنان كه رو بـه سوی قبله خویش نماز مـی گزارند معنای حرمت حرم امن راچه مـی دانند؟ كعبه آنان كه درون مكه نیست که تا حرمت حرم مكه را پاس دارند؛ كعبه آنان قصر سبزی هست در دمشق كه چشم را خیره مـی كند. آنجا بهشتی هست كه درون زمـین ساخته اند که تا آنان را از بهشت آسمانی كفایت كند... و از آنجا شیطان بر قلمرو گناه حكم مـی راند، بر گمگشتگان برهوتِ وهم، بر خیـال پرستانی كه درون جوار بهشت لایتناهای رضوان حق، سر بـه آخور غرایز حیوانی و دل بـه مرغزارهای سبای حیـات دنیـا خوش داشته اند، حال آنكه این همـه، سرابی هست كه از انعكاس نور درون كویر مرده دل های قاسیـه پیدا آمده است. كعبه قبله احرار است. رستگان از بندگی غیر؛ اما اینان بت خویشتن را مـی پرستند. امام به منظور اعمال حج احرام بسته هست ولكن اینان احرام بسته اند که تا شمشیرهای آخته خویش را از چشم ها پنـهان دارند... شكستن حرمت حرم خدا به منظور آنان كه كعبه را نمـی شناسند چندان عظیم نمـی نماید و اگر با آنان بگویی كه امام
ادامـه مطلب
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون چهارشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۲ |
چشمـه جاری شکافنده علم ها درون بیـابان خشکیده دانش جوشیدن گرفت و جان جویندگان علم و معرفت را از زلال پر برکت خود سیراب ساخت. شیعه نشان افتخار دیگری بر گردن آویخت و بر این پیشوای معصوم خود بالید. ای افتخار شیعه کـه در ضیـافت خانـه حوزهها و دانشگاهها سفره تو گسترده است، مـیلاد مسعودت را گرامـی مـیداریم.
****
ماه محرم ماه حماسه خونین و همـیشـه جاویدان کربلا با کوله باری از غم و اندوه سپری شد و در ایـام صفر با غم سنگینی
که از لاله های خونین دشت کربلا بر دلهایمان همـیشـه باقی است، درون شب مـیلاد آخرین بازمانده کربلای عطش، اشکهای چشمانمان مضاعف مـی شود و طپش قلبمان سنگین تر از دیروز و دستهایمان بر پنجره های سخت قبرستان غریب و دلگیر بقیع گره مـی خورد، آنجا کـه مأوی شکافنده دانش هاست. چشم هایت را مـی بندی و دیوار بقیع را درون برابرت مـی یـابی و آنگاه کـه شبکه های پنجره را لمس مـی کنی مرغ جانت پر مـی کشد کـه بر مزارهای مطهر و پاکشان حضور یـابی، صورت بر خاک معطرشان بگذاری و با سوز دل غربت اشان را گریـه کنی. این جا مدینـه هست این جا بقیع هست و این چهار بقعه تاریک و مظلوم چهار قبر مظلوم را مـی نگری کـه تنـها با سنگی بر روی آنـها نشان از مزار شریف گلی از بوستان محمد (ص) دارند.
****
گل ستاره وجود حضرت باقر درون آسمان شیعه تابیدن گرفت؛ اما آسمانی کـه رخت ماتم بر تن نموده، عزادار دیگر ستارگانی
است کـه ابرهای کینـه و سنگ دلی درون کربلا، جلوی درخشش آنـها را گرفته اند. امام شکافنده دانش ها کـه جامع علم و منبع دانش و مشـهور بـه فضیلت و بینش هست و درجه علم و دانشش بالاتر از فهم بشری، امام پایداری و تلخی چشیده ای از حماسه عاشورا کـه پیمانش با خدا غیر قابل تردید و فضیلت و کمالش غیر قابل انکار هست امام علم کـه چشمـههای جوشان دانش و فنون و حکمت از اندیشـه های این نابغه دین مـیجوشید و مـیتراوید و اوراق زندگی اش سراسر سرشار از احادیث روایتها و کلمات قصار و نصیحت هاست. شب مـیلادش، فضای ساکت و آرام مدینـه، مبهوت نور افشانی خانـه گلین امام سجاد (ع) هست و فروغی نورانی، آسمان مدینـه را روشن کرده است؛ نوری کـه از چهره معصوم و منور نوزادی مبارک بـه آسمان ساطع است.
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون شنبه یکم تیر ۱۳۹۲ |
بسمـه تعالی
السلام علیک یـا صاحب الزمان(عج)
متن مجری نیمـه شعبان
پخش قرآن
متن مجری 1
اين كلمات تو بود. اين خط و نشان تو بود كه چشمان احساسم را خيره مـی كرد.
نوشته بودی آنگاه كه دلتنگ ما شدی، وقتی سراغ ما را درون دل جستی، آن زمان كه دستان بی رحم بغض گلويت را فشرد و هر هنگام پاكی احساست، ما را طلب كرد دسته ای ياس بردار و ببوی واز حرير گل برگ هايش، قامت ساقه هايش و دفتر برگ هايش بخوان نام ما را .
بخوان نام ما را از ياس
(سلام علی آل يس)
پخش زيارت آل يس
متن مجری2
مثل هر بار به منظور تو نوشتم:
دل من خون شد ازين غم، تو كجايی؟
و ای كاش كه اين جمعه بيايی!
دل من تاب ندارد،
" همـه گويند بـه انگشت اشاره، مگر اين عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟ ... تو كجايی؟ تو كجايی..."
و تو انگار بـه قلبم بنويسی :
كه چرا هيچ نگويند
مگر اين رهبر دل سوز، طرفدار ندارد، كه غريب است؟
و عجيب است، كه بعد از قرن و هزاره
هنوزم كه هنوز است
دو چشمش، بـه راه است
و مگر سيصد و اندی نفر از شيفتگانش
زياد است، كه گويند
به اندازه يك «بدر» علمدار ندارد!
و گويند چرا اين همـه مشتاق، ولی او سپهش يار ندارد!
تو خودت ! مدعی دوستی و مـهر شديدی!
كه بـه هر شعر جديدی،
ز هجران و غمم ناله سرايی، تو كجايی؟
تو كه يك عمر سرودی «تو كجايی؟»
تو كجايی؟
باز گويی كه مگر كاستی ای بُد ز امامت،
ز هدايت، ز محبت،
ز غمخوارگی و مـهر وعطوفت
تو پنداشته ای هيچ كسی دل نگران تو نبوده؟
چه كسی قلب تو را سوی خدای تو كشانده؟
چه كسی درون پی هر غصه ی تو اشك چكانده؟
چه كسی دست تو را درون پس هر رنج گرفته؟
چه كسی راه بـه روی تو گشوده؟
چه خطرها بـه دعايم ز كنار تو گذر كرد،
چه زمان ها كه تو غافل شدی و ياربه قلب تو نظر كرد...
و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی كجايی!؟
و ای كاش بيايی!
سلام و خير مقدم بنده را پذيرا باشيد تبريك عرض مـی كنم ميلاد ميوه ی دل طاهره ی بتول را خدمت شما بزرگواران . قدم رنجه فرموديد اميدوارم درون ساعاتی كه درون خدمتتون هستيم بتونيم عرض ارادتی خدمت حضرت بقية اللّة الاعظم داشته باشيم.
متن مجری3
برخيز كه مير كاروان مـی آيد آن قافله سالار جهان مـی آيد
در خانـه ی عسكری ز نرجس خاتون هان مـهدی صاحب الزّمان مـی آيد
متن 4
آمد آن صبح درخشانی کـه من مـیخواستم روشنی بخش دل و جانی کـه من مـیخواستم
از نسیم جان فزای گلشن آل رسول بشکفد گلهای بستانی کـه من مـی خواستم
از بهارستان عشق و گلشن آل علی آمد آن سرو خرامانی کـه من مـیخواستم
سر بـه زانوی ندامت مـی درون پای دوست که تا رسد دستم بـه دامانی کـه من مـیخواستم
متن 5
مـهدی جان گفته اند کـه تا تو آیی، جهان پر از عدل وداد خواهد شد، زمـین تمام برکاتش را ارزانی خواهد داشت ،گرگ و مـیش از یک آبخور آب خواهند نوشید، اما بـه خدا کـه من و ما تو را نـه به منظور اینـها بلکه به منظور این مـی خواهیم کـه این خواسته ی تو و خدای توست.
متن 6
رفته ای و باز آ
تا کـه غنچه ها وا شوند
تا کـه گل خزان شود
رفته ای و باز آ
تا کـه سرو قد خم کند
اشکها بر گونـه ها شبنم شود
رفته ای و باز آ
ای خوبترین خوبها
چشم ها منتظرند
متن 7
ای کـه باشد ز شرف، عرش الهی، حرمت
قاف که تا قاف جهان ،سایـه نشین علمت
ریزه خوارند همـه ی خلق، زخوان کرمت
ای شـه کشور جان !جان بهآمد زغمت
چه شود بر سر ما رنجه نمایی قدمت؟
متن 8
برخیز کـه منجی جهان مـی آید
آن حجت حق امـیر جان مـی آید
شد دامن نرگس از گلستان حسن
گل ریز کـه صاحب الزمان مـی آید
متن 9
به بـه نرجس خاتون پسر آورده (بزنید بـه افتخار این بانو)
مبارک هست بانو، شنیده ام بـه لطف خدا مادر شده ای و برای حسن-علیـه السلام- پسرآورده ای! چشمانت روشن ، قدومش مبارک باد
چشمان زهرای بتول روشن
چشمان زینب کبری روشن
که منتقم خون حسین آمده است
متن 10
خداوندا!
ما مدعیـان دروغ زن انتظاریم، حرف از چشم انتظاری محبوب مـی زنیم ،اما، بـه اندازه ی ساده ترین دوستانمان هم گوش بـه زنگ آمدنش نیستیم، الفبای انتظار را بـه ما بیـاموز و لذت انتظار را بـه ما بچشان.
خدایـا!
اگر بناست آن محبوب آسمانی را فقط چشم های پاک ببیند ، آلودگان و تردامنان سر بـه شانـه ی کـه ندارند؟
خدایـا!
هم دردی، همراهی، هم نفسی، بـه ستوه آمده ایم از این همـه بیی...
دعای فرج
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون شنبه یکم تیر ۱۳۹۲ |
چه بغـضـها کـه در گلــو ؛ رسوب شد نیـامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبــر بـه دوش بت شکن
خدای مــا دوباره ٬ سنگ و چوب شد نیـامدی
برا ی ما کـه خسته ایم و دل شکسته ایم نــه !
ولـــی بــرای عـده ای ؛ چه خوب شد نیـامدی
تــمـام طـول هفتـه را ؛ درون انتظار جمعــه ام
دوباره صبــح و ظهــر نـه ؛ غروب شد نیـامدی
چه روز ها کـه یک بـه یک ؛ غروب شد نیـامدی
چه بغـضـها کـه در گلــو ؛ رسوب شد نیـامدی
خلیل آتشین سخن ؛ تبــر بـه دوش بت شکن
خدای مــا دوباره ٬ سنگ و چوب شد نیـامدی
برا ی ما کـه خسته ایم و دل شکسته ایم نــه !
ولـــی بــرای عـده ای ؛ چه خوب شد نیـامدی
تــمـام طـول هفتـه را ؛ درون انتظار جمعــه ام
دوباره صبــح و ظهــر نـه ؛ غروب شد نیـامدی
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۲ |
آنگاه کـه درون خویش را از خود تهی یـافتی و بیرون از خویش را خالی از خدا قرآن بخوان
- آنگاه کـه در دریـای خروشان زندگی درون چنگال طوفان جهل و ترس اسیر شدی و ساحل صلاح و صلح و کشتی نجات و رهایی را آرزو کردی قرآن بخوان
- آنگاه کـه عقلت احساست را بـه بند کشید و فکرت عشقت را و قوه ی پیوستن بـه یزدان بـه نیروی عرفان را از دست دادی قرآن بخوان
- آنگاه کـه در کوچه باغهای یـاس حیران و سرگردان ناامـید و پریشان درون جستجوی قطر ه ای آب کشتزار خشک و قحطی زده ی اندیشـه ات را تسلی مـی دهی از دنیـای بیکران امـید برگیرد قرآن بخوان
- آنگاه کـه مرگ را ختم و معاد را وهم و پندار را حتم یـافتی قرآن بخوان
- آنگاه کـه غرور وجودت را گرفت و تفاخر شعورت را و ذلت خویش را عزت یـافتی و نخوت خویش را همت قرآن بخوان
- آنگاه کـه از فرط جهالت امانت را از یـاد بردی و به خیـال سعادت اسیر ضلالت گشتی قرآن بخوان
- آنگاه کـه خود را خدا یـافتی یـا خدا را جدا از خود و شرک را توحید پنداشتی و شمع را خورشید قرآن بخوان
- آنگاه کـه مرگ خود را دور دیدی و حیـات خویش را جاوید یـافتی و دنیـا و آخرت را جدا از هم و دنیـاداری و بهشت را درون کنار هم قرآن بخوان
- آنگاه کـه از درستی گسستی و بر مرکب پستی نشستی و به سستی پیوستی و در منجلاب تباهی رهایی را خواستی قرآن بخوان
- آنگاه کـه بیعت با تاریکی و غیبت نور خسته شدی قرآن بخوان
- آنگاه کـه گدشته و حسرت و حال را عسرت و آینده را حیرت احساس کردی شب قدر را بـه یـاد آور و قرآن بخوان
- آنگاه کـه نـهایت سعادت را بودن و شـهادت را نـهایت حیـات پنداشتی و ماندن را شرافت و رفتن را ضلالت و شدن را حماقت قرآن بخوان
- آنگاه کـه نسیـان گریبانت را گرفت و عصیـان را و معصیت خویش را معصومـیت پنداشتی قرآن بخوان
- آنگاه کـه در دره های پستی و زبونی درون جست و جوی راهی بسوی قله ی انسانیت سنگشان را درون مـی نوردی و همچون اسیر زندانی دریچه هایی را مـی جویی قرآن بخوان
- آنگاه کـه در دل سیـاه شب و در اعماق تاریک ظلمات درون جست و جوی نور و روشنی شمع وجودت را از شور و التهاب مـی سوزد و در آرزوی صبح و سپیدی افق امـید را بـه نظاره ی بنگری شاید طلوع فجر را درون نیمـه ی شب تماشا کنی قرآن را باز کن که تا در فلق برگهایش درون افق اندیشـه ات فجر را ببینی قرآن بخوان
===================
ادامـه مطلب
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۲ |
متنی زیبا مجری ماه محرم
متن مجری محرم ،شعر محرم ،مطالب به منظور اجرای محرم – امام حسین
متن مجری گری ( راویـان عاشورایی )
متن و شعر محرم : جدید
عالم همـه قطره اند و دریـاست حسین
خوبان همـه بنده اند ومولاست حسین
ترسم کـه شفاعت کند از قاتل خویش
ازبس کـه کرم دارد و آقاست حسین
به نام شاهد و مشـهود و به نام یکتای شـهادت آفرین
صاحبدلان و همراهان دل آگاه سلام ما را از عشق حسین (ع) و یـارانش درون ماه پر سوز و گداز محرم الحرام پذیرا باشید .
باز محرم آمد ، با هاله ای خون رنگ و با صلابتی شب مسکن .
سر محرم را عاشقان و محبان حسین (ع) مـی دانند آنانکه بـه همراه کاروان حسینی از مکه بـه کربلا سفر کرده اند همچون علی اکبر ، فرزند جوان حسین (ع) کـه در مسیر راه بـه همـه ی جوانان پیـام داد :
آنگاه کـه در راه حق باشیم ، ما را از مرگ باکی نیست ” وحسین (ع) این چنین اعلام کرد :
” انی لا اری الموت الا السعاده ولا الحیـاه مع الظالمـین الا کبریـا ”
مرگ را جز سعاد ت نمـی بینم وزندگی با ستمکاران را جزخواری نمـی دانم ”
=======================
متن پیشنـهادی یک:
سِرّ محرم را عاشقان و محبان حسین (ع) مـی دانند آنانکه بـه همراه کاروان حسینی از مکه بـه کربلا سفر کرده اند همچون علی اکبر ، فرزند جوان حسین (ع) کـه در مسیر راه بـه همـه ی جوانان پیـام داد :
آنگاه کـه در راه حق باشیم ، ما را از مرگ باکی نیست ” وحسین (ع) این چنین اعلام کرد :
” انی لا اری الموت الا السعاده ولا الحیـاه مع الظالمـین الا کبریـا “ = ” مرگ را جز سعاد ت نمـی بینم وزندگی با ستمکاران را جزخواری نمـی دانم “.
متن پیشنـهادی دو:
یـا ایتها النفس المطمـینـه ۲۷- ارجعی انی ربک راضیـه مرضیـه ۲۸ – وادخلی فی عبادی ۲۹ – وادخلنی جنتی ۳۰ – (سوره فجر۲۷ – ۳۰)
الا این کـه با یـاد پروردگار رسیدی بـه آرامشی و قرار بیـا این زمان سوی یزدان خویش بـه سوی خدا گام بگذار پیش
که هستی تو خشنود از کبریـا زتو نیز راضی هست یکتا خدا کنون درون صف بندگانم درآی بـه باغ بهشتم تو مـی کن سرای
+ نویسنده عبدالرحمن مقیمـی تادوانی درون یکشنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۲ |
بسم اله الرحمن الرحیم
خوش آمد گویی و خیرمقدم و عرض تبریک عید غدیر و 13 آبان و گرامـیداشت یـاد شـهدای دانش آموز و امام شـهدا
تویی کـه ذکر جمـیلت بـه هر زبان جاری است زلال یـاد تو درون جویبار جان حاری است
مدام زمزم وصف تو ای سلاله نور بـه باغ خاطر هر طبع نکته دان جاری است
نسیم مـهر تو ای مـهربان بـه دشمن و دوست چو عطر عاطفه درون خاطر جهان جاری است
ز ابر خاطر من مـی چکد ثنای علی چو اشک شوق کـه از چشم عاشقان جاری است
قرائت قران
به احترام نام بلند آوازه جمـهوری اسلامـی ایران بـه پا مـی خیزیم و سرود ملی را با هم زمزمـه مـی کنیم .
نشد ز عشق به منظور همـیشـه دور بمانم شکوه چشم تو نگذاشت با غرور بمانم
مـیان رفتن و ماندن دلم نشسته بـه تردید بخوان مرا کـه همـیشـه درون اوج شور بمانم
در این تداوم اگر ماندم هنوز شکیبا دل تو خواست تو گفتی کـه من صبور بمان
ز بی پناهی و دلتنگی آمده ام سویت پناه من مگذار از تو باز دور بمانم
به بـه شده امروز چه پر شور و دل افروز چون حفظ شده حرمت و وجهه دانش اموز
هریوم درون این عصر بـه از یوم گذشته است این سیزده آبان بـه از سیزده نوروز
در کشور ما نور خدا هادی فضل است
شاهی کـه ولی بود و وصی بود علی بود سلطان سخا و کرم و جود علی بود
آن قلعه گشایی کـه در قلعه خیبر برکند بـه یک حمله و بگشود علی بود
شخصیت ممتاز جهان هست علی حاکم بـه زمـین و آسمان هست علی
در روز غدیر خم پیمبر فرمود مولای چون من بـه انس و جان هست علی
گفت یـا رب دوستانش دوست دار بار الها دشمنش دشمن بدار
با رالها یـار او را یـار شو هر کـه خواهد خواری اش ، گو : خوار شو
گفت هررا من هستم ولی هست بعد من ولی او علی
حید ر هست این ، باب علم احمد است بی گمان فاروق هر نیک و بد است
ولایت چیست ؟اصل آفرینش کلید قفل سیر درک و بینش
ولایت چیست ؟ تحصیل تعهد صراط ما بعد از ایک نعبد
ولایت رمز اثبات وجود است زجود او همـه بود و نبود است
اگر خواهی بدانی این علی کیست ؟ ولی حقی غیر از علی نیست
شعر
[سرگروه پرورشی اداره آموزش و پرورش خفر - متن های مجری گری دانلود قاری گری کردی]نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 19 Jul 2018 22:51:00 +0000